مجیر غیاثیلغتنامه دهخدامجیر غیاثی . [ م ُ رِ ] (اِخ ) یکی از شعرای قدیم ایران که در لغت نامه ٔ اسدی شعری از او به شاهد «کف » آمده است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مجیرالدین بیلقانیلغتنامه دهخدامجیرالدین بیلقانی . [ م ُ رُدْ دی ن ِ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابوالمکارم مجیرالدین از مردم بیلقان (از توابع شروان ) و از شاعران معروف و زبان آور در قرن ششم هجری و از ش
مجیرالدینلغتنامه دهخدامجیرالدین .[ م ُ رُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن یعقوب بن علی ملقب به مجیرالدین بن تمیم از شعرای عرب است . وی در حماة نشأت یافت و از ملازمان ملک منصور بود شعری لطیف و
مجیرالملکلغتنامه دهخدامجیرالملک . [ م ُ رُل ْ م ُ ] (اِخ ) از وزرای سلطان سنجرسلجوقی بود. وی بر اثر سعایت و تفتین فخرالملک بن نظام الملک مورد خشم سلطان سنجر واقع و محبوس گردید و پس ا
مجیرالدینفرهنگ نامها(تلفظ: mojiroddin) (عربی) پناه دین ؛ (در اعلام) مجیرالدین بیلمقانی از شاعران بزرگ قرن ششم هجری .
علی مجیراویلغتنامه دهخداعلی مجیراوی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن محمدعلی بن حیدربن شیخ خلیفه ٔ مجیراوی شروقی نجفی . رجوع به علی شروقی شود.