متغیرلغتنامه دهخدامتغیر. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) برگردنده از حال خود. (آنندراج ). دگرگون شده و از حال خود برگردیده . برگردیده از حالی به حالی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). بگردانیده . بگشته . بگردیده . دیگرگون شده . گردان . گردیده . گشته . برگشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <spa
مثغرلغتنامه دهخدامثغر. [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) کودک که دندانهای شیر ریزد یا کودکی که دندان برآورد، از اضداد است . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به اثغار شود.
متغیرفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی کسی یا چیزی که تغییر پیدا کند و دگرگون شود؛ دگرگون.۲. آشفته و خشمگین.۳. ناراحت و نگران.
تابع تمامریختholomorphic functionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی مختلط از یک یا چند متغیر مختلط که بهازای هر نقطه از دامنة تعریف آن، یک همسایگی در فضای مختصات مختلط وجود دارد و تابع در آن همسایگی نسبت به متغیر مختلط، مشتقپذیر است
تابع تمامریختholomorphic functionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی مختلطمقدار از یک یا چند متغیر مختلط که متناظر با هر نقطه از دامنة تعریف آن، یک همسایگی وجود داشته باشد که تابع در آن همسایگی به معنی مختلط، مشتقپذیر است نیز: تابع تحلیلی analytic function
حسابلغتنامه دهخداحساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی گوید: بکسر و ضم حاء مهمله و تخفیف سین در لغت شمار و شمردن بنا بگفته ٔمنتخب ، و در اصطلاح اطلاق میشود بر علمی از علو
متغیرلغتنامه دهخدامتغیر. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) برگردنده از حال خود. (آنندراج ). دگرگون شده و از حال خود برگردیده . برگردیده از حالی به حالی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). بگردانیده . بگشته . بگردیده . دیگرگون شده . گردان . گردیده . گشته . برگشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <spa
متغیرفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی کسی یا چیزی که تغییر پیدا کند و دگرگون شود؛ دگرگون.۲. آشفته و خشمگین.۳. ناراحت و نگران.
متغیردیکشنری فارسی به انگلیسیmobile, inconstant, variable, protean, uncertain, unsettled, unstable, unsteady, volatile
متغیرفرهنگ فارسی معین(مُ تَ غَ یِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دگرگون شده ، تغییر حال یافته . 2 - آشفته ، مضطرب .
متغیرلغتنامه دهخدامتغیر. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) برگردنده از حال خود. (آنندراج ). دگرگون شده و از حال خود برگردیده . برگردیده از حالی به حالی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). بگردانیده . بگشته . بگردیده . دیگرگون شده . گردان . گردیده . گشته . برگشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <spa
متغیرفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی کسی یا چیزی که تغییر پیدا کند و دگرگون شود؛ دگرگون.۲. آشفته و خشمگین.۳. ناراحت و نگران.
پروانۀ گاممتغیرcontrollable pitch propeller 1, CPP 1,variable pitch propeller 1, VPP 1, controlled propeller, variable propeller 1, reversible propeller, feathering screw propeller, feathering screw 1واژههای مصوب فرهنگستانپروانهای که گام آن با تغییر زاویۀ تیغهها تغییر میکند
تابلوی پیاممتغیرvariable message sign, VMS, dynamic message sign, DMSواژههای مصوب فرهنگستانتابلویی که اطلاعات لحظهای تردد را نمایش میدهد و همچنین کاربران را از وضعیت هوا و اطلاعات مهم دیگر آگاه میسازد
تکراریهای پیاپی شمارمتغیرvariable number of tandem repeat, VNTRواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از تکراریهای پیاپی کوتاه که تعداد آنها در ژنگان انسانهای مختلف متفاوت است