لسانیلغتنامه دهخدالسانی . [ ل ِ ] (اِخ ) شیرازی . وی آخرین کس از بیست و دو شاعر شیعه است که در مجالس المؤمنین مذکور شده و بواسطه ٔ تعصبی که نسبت به مذهب خود داشته بیشتر قابل ذکر است تا بسبب رتبه ٔ شاعری ، زیرا که هر چند میگویند متجاوزاز صد هزار شعر سروده گفتار او بسیار کم معروف است . و اگر چه
لسانیلغتنامه دهخدالسانی . [ ل ِ ] (اِخ )یحیی . از شعرای قرن نهم عثمانی . این بیت او راست :تغافل ایلمک یکدر لسانی طعن نا اهله قولاق طوتمق بیلورسک قول اعدایه سفاهتدر.(قاموس الاعلام ترکی ).
لسانیلغتنامه دهخدالسانی . [ ل ِ ] (اِخ )یحیی . از شعرای قرن نهم عثمانی . این بیت او راست :تغافل ایلمک یکدر لسانی طعن نا اهله قولاق طوتمق بیلورسک قول اعدایه سفاهتدر.(قاموس الاعلام ترکی ).
ترطبلغتنامه دهخداترطب . [ ت َ رَطْ طُ ] (ع مص ) بسیارمرطوب و نمدار شدن . (ناظم الاطباء). تر شدن ، و منه : ترطب لسانی بذکرک . (از اقرب الموارد) (از المنجد).