لغزیلغتنامه دهخدالغزی . [ ل ُ غ َ ] () قصیده ٔ لغزی : به لفظ پارسی و چینی و خُماخسروبه لحن مویه ٔ زال و قصیده ٔ لغزی .منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 65).
گولغتنامه دهخداگو. (فعل امر) امراست از گفتن . بگو. خواه . خواهی . بگذار : ای نگارین ز تو رهیت گسست دلْش را گو به بخس و گو بگذار. آغاجی .بخندید صاحبدل نیکخوی که سهل است از این بیشتر گو بگوی . سعدی (بوستا