لغتنامه دهخدا
لباب . [ ل ُ ] (ع ص ، اِ) خالص از هر چیزی . حسب ٌ لباب ؛ حسب خالص بی آمیغ. (منتهی الارب ). گزیده ٔ هر چیز. ویژه ٔ هر چیز. بهتر چیزی . چیزی بی آمیغ. نفیس . (دستوراللغة). || مغز. لباب فستق ؛ مغز پسته . (مهذب الاسماء). لب ّ لباب ؛ مغز بی آمیغ. میانه ٔ نفیس :</sp