لئیم الطبعلغتنامه دهخدالئیم الطبع. [ ل َ م ُطْ طَ ] (ع ص مرکب ) پست فطرت . دنی الاصل : وگرنعشی دو کس بر دوش گیرندلئیم الطبع پندارد که خوانیست .سعدی (کلیات چ مصفا ص 119).
لئیمیلغتنامه دهخدالئیمی . [ ل َ ] (حامص ) صفت لئیم : لئیمی و کژّی ز بیچارگیست به بیدادگر بر بباید گریست .فردوسی .
کاسه ٔ لئیمانلغتنامه دهخداکاسه ٔ لئیمان . [ س َ / س ِ ی ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کاسه ٔ درویشان . رجوع به کاسه ٔ درویشان شود.
لْيَصُمْهُفرهنگ واژگان قرآنبايد كه آن را روزه بگيرد(تركيب لـِ با فعل مضارع نيز فعل امر مي سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط "وَ" ،"ثُمَّ" يا "فـَ" بيايد ، اين لام ساكن مي شود مثل "فَلْتَق
لْيَعْمَلْفرهنگ واژگان قرآنبايد كه انجام دهد(تركيب لـِ با فعل مضارع نيز فعل امر مي سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط "وَ" ،"ثُمَّ" يا "فـَ" بيايد ، اين لام ساكن مي شود مثل "فَلْيَعْمَلْْ"
لْيَعْمَلِفرهنگ واژگان قرآنبايد كه انجام دهد(تركيب لـِ با فعل مضارع نيز فعل امر مي سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط "وَ" ،"ثُمَّ" يا "فـَ" بيايد ، اين لام ساكن مي شود مثل "فَلْيَعْمَلِ"ح
لْيَمْدُدْفرهنگ واژگان قرآنمدد كند - بكشد (در اصل "لِيَمْدُدْ"(صيغه امر غائب بوده )كه با اضافه شدن واو یا فا براي سهولت لام ساكن شده است .کلمه مد و امداد به يک معنا است ، ليکن امداد بيشت