غدهفرهنگ انتشارات معین(غُ دِّ) [ ع . غدة ] (اِ.) 1 - قطعه گوشتی سفت که در بدن به علت بیماری بوجود می آید. 2 - عضوی گِرد یا بیضی در بدن که از خود مایع مورد نیاز بدن را ترشح می کند.
قدهلغتنامه دهخداقده . [ ق ِدْ دَ ] (اِخ ) آبی است مر کلاب را. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).و آن را به تخفیف دال نیز گویند. (معجم البلدان ).
غدهگویش خلخالاَسکِستانی: vəded دِروی: vəded شالی: vəded کَجَلی: qidid کَرنَقی: vədad کَرینی: čipân کُلوری: ur گیلَوانی: ur لِردی: vədat
غدهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (پزشکی) تومور: غدۀ سرطانی.۲. (زیستشناسی) بافتی در بدن که مادهای ترشح میکند: غدۀ لوزالمعده، غدۀ تیروئید.۳. تکه گوشت سخت یا پیه به اندازۀ فندق یا بزرگتر که
غدهtuberواژههای مصوب فرهنگستانساقة زیرزمینی ضخیم، معمولاً افقی با جوانههای (bud) بیرونی و فاقد برگهای ذخیرهای (storage leaves) و فلسهای محافظ (protective scales)