کهتلغتنامه دهخداکهت . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خبر است که در بخش بافت شهرستان سیرجان واقع است و 211 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کهدلغتنامه دهخداکهد. [ ک َ ] (ع اِ) جهد و کوشش . (ناظم الاطباء). جهد، و گویند: اصابه کهد و جهد، به یک معنی . (از اقرب الموارد). || مشقت . (ناظم الاطباء).
کهدلغتنامه دهخداکهد. [ ک َ ] (ع مص ) شتافتن درازگوش . (از منتهی الارب ) (آنندراج ): کهد الحمار کهداً و کهداناً؛ دوید و شتافت درازگوش . (از اقرب الموارد). کهد کهداً وکهداناً؛ شتافت . (از ناظم الاطباء). || شتابانیدن درازگوش را، لازم و متعدی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ): کهد السائق الحمار؛
قهدلغتنامه دهخداقهد. [ ق َ ] (ع ص ، اِ) صافی رنگ . || سپید مکدر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نوعی از گوسفند خردگوش به سرخی مایل وسرخک که دهانش اندک مانا به دهان کلب باشد. (منتهی الارب ). نوعی میش که بر آن سرخی باشد دارای گوشهای زرد. صنف من الغنم احیمر و اُکیلف الوجه . و گویند گوسفند
قحطفرهنگ فارسی عمید۱. خشکسالی؛ قحطی.۲. نایابی خواربار.۳. (صفت) [عامیانه] نایاب.⟨ قحطوغلا: خشکسالی، نایابی، و گرانی خواربار.
قحطلغتنامه دهخداقحط. [ ق َ ] (ع اِ) ضربت سخت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || خشک سال . (منتهی الارب ) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) نایابی و کم یابی چیزی را مجازاً گویند. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). تنگی و کم یابی . || بی حاصلی . || بی ثمری . گرانی و سختی و
قحطلغتنامه دهخداقحط.[ ق َ ح ِ ] (ع ص ) سخت . شدید: عام قحط؛ سال سخت . ضرب قحط؛ زدن سخت و شدید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
قحطفرهنگ فارسی عمید۱. خشکسالی؛ قحطی.۲. نایابی خواربار.۳. (صفت) [عامیانه] نایاب.⟨ قحطوغلا: خشکسالی، نایابی، و گرانی خواربار.
تازه آباد سرآب قحطلغتنامه دهخداتازه آباد سرآب قحط. [ زَ دِ س َ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 24هزارگزی باختر قروه و 7هزارگزی جنوب شوسه ٔ سنندج - قروه قرار دارد. جلگه و سردسیر است و <span class="hl"
سال قحطلغتنامه دهخداسال قحط. [ ل ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سال که در آن هیچ یافت نشود. عام سَنیت . (منتهی الارب ). مُسنِت . (منتهی الارب ).
قحطلغتنامه دهخداقحط. [ ق َ ] (ع اِ) ضربت سخت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || خشک سال . (منتهی الارب ) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) نایابی و کم یابی چیزی را مجازاً گویند. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). تنگی و کم یابی . || بی حاصلی . || بی ثمری . گرانی و سختی و