فم الحوتلغتنامه دهخدافم الحوت . [ ف َ مُل ْ ] (اِخ ) نام ستاره ای است در دهان صورت فلکی ماهی یا حوت . (یادداشت مؤلف ) : وز فم الحوت نهادی دندان بر سر ترکش ترکان اسد.خاقانی .
فم الصلحلغتنامه دهخدافم الصلح . [ ف َ مُص ْ ص ُ ] (اِخ ) شهرکی است آبادان و بانعمت بر مشرق دجله به عراق . (حدود العالم ).
فمنلغتنامه دهخدافمن . [ ف َ م َ] (ع حرف + اسم ) (از: «فََ» ربطی + من ، موصول ) پس کسی که . پس آنکه : فمن یعمل مثقال ذرة شراًیره . (یادداشت مؤلف ).
فمهلغتنامه دهخدافمه . [ ف َ م َ ] (اِخ ) شهری است خرد [ به هندوستان ]، و گوهرهای بسیار بدین جای افتد. (حدود العالم ).
فمیلغتنامه دهخدافمی . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نطنز شهرستان کاشان که دارای 280 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ، حبوب ، پنبه ، تنباکو، صیفی ، انار و انجیر
فمینیسمواژهنامه آزادگرایشی عمده در جنبش زنان که خواهان از میان بردن هر گونه تبعیض و نابرابری بر علیه زنان، به دلیل زن بودن آنها، میباشد. زن گرایی