فرسطسلغتنامه دهخدافرسطس . [ ف ِ رِ طُ ](معرب ، اِ) بعضی رعی الحمام و بعضی ذراریح گفته و اصل آن است که طائری است که آن را حباحب نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به فرستاریون و فرسطایون شود.
فرسطایونلغتنامه دهخدافرسطایون . [ ف ِ رِ ] (معرب ، اِ) به لغت یونانی دانه ای است مانند ماش و عدس و آن را مقشر کرده به گاو دهند، گاو را فربه کند و به عربی رعی الحمام و به فارسی کرسنه گویند. (برهان ). فرستاریون . فارسطاریون . فرسطس . رجوع به این مدخل ها شود.
ثأوفرسطسلغتنامه دهخداثأوفرسطس . [ ث َ اُ ف ِ رَ طِ ] (اِخ ) یکی از شاگردان و دوستان ارسطاطالیس و بقولی برادرزاده یا خواهرزاده ٔ او. وی در سال 371 ق .م . متولد شد و پس از ارسطاطالیس در مدرسه ٔ او بنام لوقیا بتدریس مشغول گشت و کتب بسیار تألیف کرد که بعض آنها تا ک
ثیوفرسطسلغتنامه دهخداثیوفرسطس . [ ] (اِخ ) جانشین ارسطو در لوقیون . (عیون الانباء ج 1 ص 57). رجوع به ثاوفرسطس شود.