فرهنگ فارسی عمید
۱. (شیمی) اکسید روی که در کورههایی که سرب و روی را ذوب میکنند بهدست میآید؛ دودی که در موقع گداختن سرب در بالای کوره جمع میشود. از داروهای چشم بوده و در معالجۀ بعضی از اورام چشم و برای تقویت باصره به کار میرفته؛ سرمه: ◻︎ غمزۀ نسرین نه ز باد صبا / از اثر خاکِ تو شد توتیا (نظامی۱: ۶).۲. (زی