غشای یاختهplasmic membraneواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ نازکی از درونیاختۀ مرکب از لیپیدها و پروتئینها که سطح همۀ یاختهها را میپوشاند
غسالغتنامه دهخداغسا. [ غ َ ] (ع اِ) غوره ٔ خرما؛ یعنی خرمای نارسیده ، آن را به عربی بَلَح خوانند. (از برهان قاطع) (آنندراج ). در فرهنگهای عربی ، غساة به معنی بلح آمده و ظاهراً غسا مأخوذ از غساة است . رجوع به غساة شود.
غشاءلغتنامه دهخداغشاء. [ غ ِ ] (ع اِ) پوشش . (دهار). پوشش دل و پوشش زین و شمشیر و جز آن . (منتهی الارب ): غشاءالقلب و السرج والسیف و غیره ؛ مایغشاه . ج ، اَغشِیَة. (اقرب الموارد). پوشش دل . (مهذب الاسماء) پوشش و پرده و غلاف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هرآنچه چیزی را بپوشاند. (ناظم الاطباء).
تنفس پخشیdiffusion respirationواژههای مصوب فرهنگستانمبادلۀ گازهای تنفسی از غشای یاخته یا پوششهای تنفسی
گوشتغشاsarcolemma, myolemmaواژههای مصوب فرهنگستانغشای یاختهای بسیار ظریفی که هریک از تارهای ماهیچۀ مخطط را میپوشاند
ترابُرد 1transportواژههای مصوب فرهنگستانجابهجایی مواد در سامانههای زیستی از خلال غشا، بهویژه غشای یاخته
درونبَریendocytosisواژههای مصوب فرهنگستانبردن مواد خارجی اعم از جامد یا مایع ازطریق غشای یاخته به درون آن