لغتنامه دهخدا
عکف . [ ع َ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). منع کردن . (از اقرب الموارد). || بند نمودن . (از منتهی الارب ). حبس کردن . (از اقرب الموارد). || گرد چیزی گردیدن . || پیرامون کشته گردیدن مرغان .(از منتهی الارب ) (از اقرب المو