عنبیهفلجی بازتابیreflex iridoplegiaواژههای مصوب فرهنگستاننارسایی در انقباض مردمک در هنگام تحریک پوست یا تحت تأثیر نور
عنبیهفلجیiridoplegia, iridoparalysisواژههای مصوب فرهنگستانفلج بندارۀ عنبیه همراه با ناتوانی در انقباض و اتساع مردمک
عنبیهفلجی تطابقیaccommodation iridoplegiaواژههای مصوب فرهنگستاننارسایی در انقباض مردمک در هنگام انجام عمل تطابق
عنبیهفلجی کاملcomplete iridoplegiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عنبیهفلجی که در آن بندارۀ عنبیه به هیچ محرکی واکنش نشان نمیدهد
عنبیهفلجی همحسsympathetic iridoplegiaواژههای مصوب فرهنگستاننارسایی در اتساع عنبیه در هنگام تحریک پوست
هنبعلغتنامه دهخداهنبع. [ هُم ْ ب ُ ] (ع اِ) روبندی است دختران را شبیه مقنعه که مقدم آن را میدوزند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
عنبیهفلجیiridoplegia, iridoparalysisواژههای مصوب فرهنگستانفلج بندارۀ عنبیه همراه با ناتوانی در انقباض و اتساع مردمک
عنبیهفلجیiridoplegia, iridoparalysisواژههای مصوب فرهنگستانفلج بندارۀ عنبیه همراه با ناتوانی در انقباض و اتساع مردمک