عناقانلغتنامه دهخداعناقان . [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). جایگاهی است در شعر «کثیر». رجوع به معجم البلدان شود.
آنقونلغتنامه دهخداآنقون . (اِ) اَنقون . ایقون . گلگنده . وردالمنتن . و نوعی از آن دورس و معرب آن دریاس است .
انقونلغتنامه دهخداانقون . [ اَ ] (یونانی ، اِ) گل گنده ای که نوعی از کماة است و به تازی ورد منتن گویند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).