عملیات دستهبندیclump operationواژههای مصوب فرهنگستانتخصیص مقادیر جدید به گروههای مجاور از خانکهای درون هر رده از نقشه
یعملاتلغتنامه دهخدایعملات . [ ی َ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ یعملة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به یعملة شود.
عملیاتلغتنامه دهخداعملیات . [ ع َ م َ لی یا ] (ع اِ مرکب ) ج ِ عملیة. امور متعلق به عمل . (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء). توضیح اینکه این کلمه هرچند در اصل جمع عملیة است ، اما در فارسی غالباً آن را بعنوان جمع عمل به کار برند چون ادبیات و غزلیات و غیره . رجوع به رساله ٔ مفرد و جمع محمد مع
paradeدیکشنری انگلیسی به فارسیرژه، نمایش، تظاهرات، جلوه، سان، میدان رژه، خود نمایی، جولان، نمایش با شکوه، عملیات دسته جمعی، اجتماع مردم، رژه رفتن
paradesدیکشنری انگلیسی به فارسینمایش ها، رژه، نمایش، تظاهرات، جلوه، سان، میدان رژه، خود نمایی، جولان، نمایش با شکوه، عملیات دسته جمعی، اجتماع مردم، رژه رفتن
استعراضدیکشنری عربی به فارسیرژه , سان , نمايش با شکوه , جلوه , نمايش , خودنمايي , جولا ن , ميدان رژه , تظاهرات , عمليات دسته جمعي , اجتماع مردم , رژه رفتن , خود نمايي کردن , تبيين كردن , بيان كردن , پرداختن به , برشمردن
عملیاتلغتنامه دهخداعملیات . [ ع َ م َ لی یا ] (ع اِ مرکب ) ج ِ عملیة. امور متعلق به عمل . (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء). توضیح اینکه این کلمه هرچند در اصل جمع عملیة است ، اما در فارسی غالباً آن را بعنوان جمع عمل به کار برند چون ادبیات و غزلیات و غیره . رجوع به رساله ٔ مفرد و جمع محمد مع
عملیاتoperation 3واژههای مصوب فرهنگستان1. اقدام نظامی یا اجرای مأموریت نظامی در حوزههای راهبردی، عملیاتی، راهکنشی، خدماتی، آموزشی یا اداری 2. فرایند ادامۀ رزم شامل حرکت و آماد و تَک و پدافند و رزمایش برای رسیدن به اهداف مطلوب در هرنوع نبرد یا لشکرکشی
عملیاتoperationsواژههای مصوب فرهنگستانفعالیت تبدیل منابع یا دادههای ورودی به کالاها یا خدمات یا ثمرات دلخواه و ایجاد ارزش و ارائة آن به مشتری
عملیاتلغتنامه دهخداعملیات . [ ع َ م َ لی یا ] (ع اِ مرکب ) ج ِ عملیة. امور متعلق به عمل . (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء). توضیح اینکه این کلمه هرچند در اصل جمع عملیة است ، اما در فارسی غالباً آن را بعنوان جمع عمل به کار برند چون ادبیات و غزلیات و غیره . رجوع به رساله ٔ مفرد و جمع محمد مع
تجهیزات عملیاتwork equipmentواژههای مصوب فرهنگستانتجهیزات خطرو و غیرخطرو که از آنها برای نگهداری خط آهن استفاده میکنند
تدبیر عملیاتconcept of operations, commanders concept, CONOPSواژههای مصوب فرهنگستانطرح و تصور فرمانده از یک یا مجموعهای از عملیات