علفناکلغتنامه دهخداعلفناک . [ ع َ ل َ ] (ص مرکب ) چراگاه و زمینی که دارای علف بسیار باشد. (ناظم الاطباء).
اریافلغتنامه دهخدااریاف . [ اِرْ ] (ع مص ) با فراخی و ارزانی شدن زمین . (منتهی الارب ).ارافة. || علفناک شدن زمین . (منتهی الارب ). || بزمین علفناک رسیدن . (منتهی الارب ).
متریفلغتنامه دهخدامتریف . [ م ُ ت َ رَی ْ ی ِ ] (ع ص ) رسیده شده ٔ به زمین علفناک . (ناظم الاطباء). به زمین علفناک رسنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تریف شود.
تریفلغتنامه دهخداتریف . [ ت َ رَی ْ ی ُ ] (ع مص ) به زمین علفناک رسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ).
ریفلغتنامه دهخداریف . [ رَ ] (ع مص ) به زمین گیاهناک رسیدن . || چریدن ستور زمین علفناک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ریفةلغتنامه دهخداریفة. [ رَی ْ ی ِ ف َ ] (ع ص ) مؤنث رَیّف . گویند: ارض ریفة؛ زمین علفناک با فراخی و ارزانی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ریِّف شود.