لغتنامه دهخدا
لسان العصفور. [ ل ِنُل ْ ع ُ ] (ع اِ مرکب ) برگ زیتون هندی . طالیسفر. (از بحر الجواهر). رجوع به گنجشک زوان و زبان گنجشک شود. ضریر انطاکی در تذکره آرد: ثمرالدردار عراجین کالحبة الخضراء الا فی الاستطالة کان غلفه ورق الزیتون الملفوف داخلها الثمرة الی صفرة و سواد و حدة یقع فی الت