عبرونهلغتنامه دهخداعبرونه . [ ع ُ ن َ ] (اِخ ) (بعبری معبر) یکی از محلات و منازل بنی اسرائیل است که در جوار عیقول جابر بود و موضعش معلوم نیست . (قاموس کتاب مقدس ).
اَبَرگونهsuperspeciesواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از گونههایی با نیای مشترک و زادگاههای متفاوت که تفاوت ریختی آنها بیش از آن است که بتوان آنها را در یک گونه جای داد
ابرانهلغتنامه دهخداابرانه . [ اَ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) صورتی از آبرانه . میرآب . آبیار. اویار.
عبرانیةلغتنامه دهخداعبرانیة. [ ع ِ نی ی َ] (ص نسبی ، اِ) لغت یهود. (اقرب الموارد). زبان عبری . (ناظم الاطباء). رجوع به عبرانی و عبرانیان شود.
حبرانیلغتنامه دهخداحبرانی . [ ح ُ نی ی ] (اِخ ) ابوراشد. احضر نام داشت و بعض اصحاب پیغمبر را دریافت . و از شامیان محسوب است و مردم آنجا از وی روایت کنند. (سمعانی 153ب ). رجوع به حبران شود.