تببلغتنامه دهخداتبب . [ ت َ ب َ ] (ع اِ) زیان . || (مص ) هلاکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرگ . (ناظم الاطباء). تباب و تبیب مثله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تب ّ. (منتهی الارب ).
تبیبلغتنامه دهخداتبیب . [ ت َ ] (ع اِ) زیان و هلاکی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هلاک کردن . (قطر المحیط) (آنندراج ).
طبيبدیکشنری عربی به فارسیپزشک , دکتر , طبابت کردن , درجه دکتري دادن به , دوايي , شفابخش , دارويي , طبيب , پزشکي
طبيبدیکشنری عربی به فارسیپزشک , دکتر , طبابت کردن , درجه دکتري دادن به , دوايي , شفابخش , دارويي , طبيب , پزشکي
طبيبدیکشنری عربی به فارسیپزشک , دکتر , طبابت کردن , درجه دکتري دادن به , دوايي , شفابخش , دارويي , طبيب , پزشکي