طاطارپائینلغتنامه دهخداطاطارپائین . (اِخ ) دهی از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس . در 24هزارگزی جنوب باختری گنبد. 6 هزارگزی شوسه ٔ گنبدبه گرگان . دشت معتدل . مالاریائی با 410 تن سکنه . آ
تاترانلغتنامه دهخداتاتران .(اِ) این کلمه در بحر الجواهر مانند مترادفی برای راسن (سوسن کوهی ) آمده است . و در جای دیگر نیافتیم .
تترانیلغتنامه دهخداتترانی . [ ت ُ ] (اِخ ) یکی از ولایات آسیای صغیر در زمان پادشاهی اردشیر دوم . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1099 شود.
توتیارنگلغتنامه دهخداتوتیارنگ . [ رَ ] (ص مرکب ) به رنگ توتیا.مانند توتیا. به خاصیت توتیا. سرمه صفت : برآمد گردی از ره توتیارنگ که روشن چشم ازو شد چشمه در سنگ . نظامی .از پرّه ٔ دشت سوی آن سنگ گردی برخاست توتیارنگ . <p class="a