دیابیدلغتنامه دهخدادیابید. [ دَ ] (معرب ، اِ) و دیابوذ، ج ِ دیبوذ. (منتهی الارب ). رجوع به دیبوذ شود.
دیابتلغتنامه دهخدادیابت . [ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) دولاب . مرض قند. دیابت شیرین . بیماریی که بر اثر کم شدن ترشح أنسولین از سلولهای جزایر لانگرهانس در لوزالمعده بوجود می آید و با زیادی عطش ، زیادی ادرار، کم شدن وزن علی رغم اشتهای زیاد و گاهی خارش و جوشهای چرکی پوست همراه است .بیماری قند به عوامل
ضابطدیکشنری عربی به فارسیافسر , صاحب منصب , مامور , متصدي , افسر معين کردن , فرماندهي کردن , فرمان دادن
مضابثلغتنامه دهخدامضابث . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مِضْبَث . (اقرب الموارد) (المنجد): مضابث الاسد؛ ناخنهای شیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).