صوربان آوالغتنامه دهخداصوربان آوا. (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صومای شهرستان ارومیه . در 7 هزارگزی شمال خاوری هشتیان ، در مسیر راه ارابه رو هشتیان به سلماس واقع است . هوای آن سردسیر سالم و دارای 230 تن سکنه است . آب آن از چ
شاربانلغتنامه دهخداشاربان . [ رِ ] (ع اِ) دو کناره ٔ بیرون ایستاده در زیر دسته ٔ شمشیر. (مهذب الاسماء).دو آهن دراز بلند ما بین قبضه ٔ شمشیر. (منتهی الارب ). واحد آن شارب . (مهذب الاسماء). رجوع به شارب شود.
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) یا سارمان بن جغتای ، پنجمین پسر جغتای بن چنگیزخان است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 77 و 88 شود.
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (شهزاده ...) ابن قایدو، در محرم سال 695 همراه شهزاده دوا به خراسان و مازندران تاخت . و ظاهراً همان است که در تاریخنامه ٔ هرات نام اوسابان آمده است . رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 97 و سابا
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (امیر... جنید) از سرکردگان سلطان حسین بایقرا بود، و پسرش امیر عاشق محمد کوکلتاش از دست سلطان بدیع الزمان میرزا کوتوالی قلعه ٔ اختیارالدین را داشت . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 148 و <span
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (امیر...) ابن سونجاق نویان از امرای مغول و از زیردستان طغاجار بود که ابتدا هواخواه بایدو بودند و بعد به غازان پیوستند. ساربان روز دوشنبه 9 ذی القعده 697 در تبریز درگذشت . رجوع به تاریخ غازانی