صغریات . [ ص ُ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صغری . رجوع به صغری شود.
صغرات . [ ص ُ ] (معرب ، اِ) معرب جغرات است یعنی ماست . رجوع به جغرات شود.
کوچکی؛ خُردی.
(صَ رَ) [ ع . صغارة ] 1 - (مص ل .) خوار شدن ، کوچک شدن . 2 - (اِمص .) خردی .