صریحفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشکار، بیپرده، رک، روشن، عیان، قطعی، گویا، واضح ۲. رکگو ۳. بالصراحه، صراحتاً ≠ غیرصریح
صریحدیکشنری فارسی به انگلیسیwell-defined, clear-cut, definite, determinate, direct, distinct, explicit, express, flat, forthright, foursquare, plain, ingenuous, straightforward, perspicuou
صریحلغتنامه دهخداصریح . [ ص َ ] (ع ص ) خالص از هر چیزی . (منتهی الارب ). خالص . (دستورالاخوان ). محض . || ظاهر و آشکارا. (غیاث اللغات ). بی پرده . پوست کنده . رک . هویدا : همی ب