شماگندهلغتنامه دهخداشماگنده . [ ش َ گ َ دَ / دِ ] (ص ) شماگند. شماغند. شمغند. شمغنده . بدبوی . متعفن . || زن بدبوی (خصوصاً). (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شماغنده شود.
پسماندهای خطرناکhazardous wastesواژههای مصوب فرهنگستانپسماندهایی که برای انسان و محیط زیست خطرناکاند و دفع و جابهجایی آنها باید براساس مقررات ویژه باشد
شماگندلغتنامه دهخداشماگند. [ ش َ گ َ ] (ص ) شماگنده . شماغنده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مترادفات کلمه شود.