سس پنیرcheese sauceواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع سسهای سفید طعمدارشده با پنیر که عمدتاً برای پوشش دادن برخی از غذاها مانند نیرشته یا ماهی، به کار میرود
سس پیالهایdipping sauce, dipواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع چاشنیهایی که ویژة غذاهای انگشتی و نانها و برگک سیبزمینی و سبزیجات است و در ظروف دهانگشاد و کاسهمانند عرضه میشود تا بتوان خوراک را مستقیماَ و بههنگام صرف غذا در آن غوطهور یا به آن آغشته کرد
دولفین کوهاندار اطلسیSousa teusziiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که بالۀ پشتی آن بهطور غیرمعمول منحنی و خمیده است و کوهان یا قوز کوچکی بر روی قسمت پشتی دارد
دولفین کوهاندار چینیSousa chinensisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان با پیشانی شیبدار که بالۀ پشتی دوطبقۀ آن شامل یک بالۀ کوچکتر است که بر روی قوز طویل پشتی قرار گرفته است
ایستاموجseicheواژههای مصوب فرهنگستانموج ایستادهای در یک حوزة بسته یا نیمبسته که حرکت آونگوار آن پس از اتمام نیروی اولیه ادامه دارد
هيکلدیکشنری عربی به فارسیشاسي اتوميل , اسکلت , کالبد , لا شه کشتي , کشتي , بدنه کشتي , تنه کشتي , کشتي سنگين وکندرو , باسنگيني ورخوت حرکت کردن , بزرگ بنظر رسيدن , پوست , قشر , پوست ميوه يا بقولا ت , کلبه , خانه رعيتي , پوست کندن , ولگردي کردن
شاسیلغتنامه دهخداشاسی . (فرانسوی ، اِ) قاب . || (در عکاسی ) قید عکاسی و آن قابی است که شیشه ٔ عکس و کاغذ حساس را در آن جای دهند تا بر اثر تابش نور تصویر به دست آید. || (در چاپ ) شستی . || (در اتومبیل ) قاب و اسکلت و استخوان بندی فولادی که بر فنرها تکیه دارد و روی چرخها استوار است و موتور و اط
شاسیلغتنامه دهخداشاسی ٔ. [ س ِءْ ] (ع ص ) سخت و درشت . (منتهی الارب ذیل ش س ء). الجاسی ٔ الغلیظ. (اقرب الموارد).
شاسیفرهنگ فارسی عمید۱. چهارچوبه؛ قاب.۲.آهنبندی زیر اتومبیل که قسمتهای دیگر روی آن قرار میگیرد.۳. (کشاورزی) گلخانۀ زیرزمینی با سقف شیشهای که به منظور تهیۀ نشا و زیاد کردن قلمه و نیز نگهداری گیاهان در زمستان بهکار میرود.۴. (موسیقی) شستی.۵. (عکاسی) قاب چهارگوشهای که فیلمهای تخت عکاسی را در
شاسیفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) 1 - چهارچوب ، قاب . 2 - اسکلت اصلی اتومبیل که بخش های دیگر روی آن سوار می شود.
شاسیلغتنامه دهخداشاسی . (فرانسوی ، اِ) قاب . || (در عکاسی ) قید عکاسی و آن قابی است که شیشه ٔ عکس و کاغذ حساس را در آن جای دهند تا بر اثر تابش نور تصویر به دست آید. || (در چاپ ) شستی . || (در اتومبیل ) قاب و اسکلت و استخوان بندی فولادی که بر فنرها تکیه دارد و روی چرخها استوار است و موتور و اط
شاسیلغتنامه دهخداشاسی ٔ. [ س ِءْ ] (ع ص ) سخت و درشت . (منتهی الارب ذیل ش س ء). الجاسی ٔ الغلیظ. (اقرب الموارد).
شاسیفرهنگ فارسی عمید۱. چهارچوبه؛ قاب.۲.آهنبندی زیر اتومبیل که قسمتهای دیگر روی آن قرار میگیرد.۳. (کشاورزی) گلخانۀ زیرزمینی با سقف شیشهای که به منظور تهیۀ نشا و زیاد کردن قلمه و نیز نگهداری گیاهان در زمستان بهکار میرود.۴. (موسیقی) شستی.۵. (عکاسی) قاب چهارگوشهای که فیلمهای تخت عکاسی را در
زیرشاسیunderframeواژههای مصوب فرهنگستانکل ساختار سازهای زیر کف شامل شاهتیر و تیرهای کناری و گهواره و تیرکها و دیگر اجزای آن که بوژی در زیر آن و پوشش کف واگن بر روی آن قرار میگیرد
شاسیفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) 1 - چهارچوب ، قاب . 2 - اسکلت اصلی اتومبیل که بخش های دیگر روی آن سوار می شود.