لغتنامه دهخدا
شیاریدن . [ دَ ] (مص ) شیار کردن . (یادداشت مؤلف ) (فرهنگ فارسی معین ). گاوآهن راندن در زمین .(ناظم الاطباء). مصدر شیار است بمعنی شیار کردن . و زمین را شکافتن و راندن به جهت زراعت ، و شدیاریدن هم می گویند. (برهان ) (آنندراج ). || آماده کردن زمین جهت زراعت و کشت . || تخم افشا