سروکار داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعامل داشتن، رابطه داشتن، ارتباط داشتن، مرابطه داشتن ۲. معامله داشتن، دادوستدداشتن
سرعسکرلغتنامه دهخداسرعسکر. [ س َ ع َ ک َ ] (اِ مرکب ) سپهسالار. (آنندراج ). سالار و سردار و فرمانده سپاه . (ناظم الاطباء) : سرعسکر نیز از قارص به اظهار مکابرت و مکاثرت نهضت کرده چ
سرعوفلغتنامه دهخداسرعوف . [ س ُ ] (ع ص ) نازک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سبک گوشت . || اسب درازبالا یاعام است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
سرعوفةلغتنامه دهخداسرعوفة. [ س ُ ف َ ] (ع ص ) تأنیث سرعوف . زن درازقد نازک اندام . (منتهی الارب ). ج ، سراعیف . (اقرب الموارد). || (اِ) ملخ . || کرمک جامه خوار. (منتهی الارب ) (ا
سروکةلغتنامه دهخداسروکة. [ س َرْ وَ ک َ] (ع مص ) بدروشی و درنگی و سستی در رفتار از لاغری ویا ماندگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بد رفتن یا به درنگی رفتن از لاغری یا ماندگی . (از
سروکانیلغتنامه دهخداسروکانی . [ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. دارای 363 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
سرموکواژهنامه آزادنام یک گیاه است شبیه سبزی تره که بصورت خودرو درمزارع میروید. معمولا این سبزی را خرد میکنند و وسط برنج می ریزند تاخوب بپزد و یا وسط خاگینه می ریزند. بعضی ها همرا
سروکیسهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکیسه کشیدن به بدن در حمام. سروکیسه کردن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. کیسه کشیدن به بدن در حمام.۲. [مجاز] با فریب و چاپلوسی پولی را از کسی گرفتن؛ اخاذی کردن.