سنیفرهنگ انتشارات معین(سُ نّ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - پیرو سنت پیغمبر. 2 - پیرو فرقه ای از مسلمانان که قایل به خلافت ابوبکر و جانشینان اویند.
قره سنیلغتنامه دهخداقره سنی . [ ق َ رَ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 16 هزارگزی شمال ذهاب و 3 هزارگزی تپانی . موقع جغرافیایی آن دامنه و گرم
کره سنیلغتنامه دهخداکره سنی . [ ک ُ رِ س ُن ْ نی ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ بخش سلماس شهرستان خوی که در شمال بخش واقع شده است . حدود آن : از شمال به دهستان رهال و قطور
درجهبندی سنیage gradationواژههای مصوب فرهنگستاندرجهبندی درختان در ردههای سنی با تقریب یک سال یا چند سال
ردۀ سنیage classواژههای مصوب فرهنگستانهریک از تقسیماتی که درختان جنگل را براساس سن در آنها قرار میدهند
گروهبندی سنیage-gradingواژههای مصوب فرهنگستاندستهبندی افراد برمبنای سن برای مطالعة زبان آنها بدون در نظر گرفتن تغییر جاری
مدت ردۀ سنیage class periodواژههای مصوب فرهنگستانشمار سالها در محدودۀ یک ردۀ سنی معین متـ . بازۀ ردۀ سنی age class interval
نسبت سنیage ratioواژههای مصوب فرهنگستاننسبت درختان جوان به بالغ که ممکن است معیاری برای حاصلخیزی باشد
بوالحسنیلغتنامه دهخدابوالحسنی . [ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) نام طایفه ای از طوایف قشقایی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 81).
پترسنیلغتنامه دهخداپترسنی . [ پ ِ رُ س ِ ] (اِخ ) شهرکی از مجارستان در ترانسیلوانی بر ساحل زسیلی از شعب دانوب دارای 3800 تن سکنه .