سفعاءلغتنامه دهخداسفعاء. [ س َ ] (ع اِ) یک پایه دیگدان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || (ص ) سیاه رنگ شده از لاغری (زن ). (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
شفعالغتنامه دهخداشفعا. [ ش ُ ف َ ] (از ع ، اِ) شفاعت کنندگان و خواهشگران و پامردان . (ناظم الاطباء). شفعاء. و رجوع به شفعاء و شفیع شود.
شفعاءلغتنامه دهخداشفعاء. [ ش ُ ف َ ] (ع اِ) ج ِ شَفیع. (دهار) (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ شافع. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به شفعا و شفیع شود.
شفهاءلغتنامه دهخداشفهاء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اَشْفی ̍. زنی که لبهایش فراهم نیاید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
شفیعالغتنامه دهخداشفیعا. [ ش َ ] (اِ) نوعی از خط فارسی است . (آنندراج ). نوعی خط شکسته منسوب به شفیعا، خوشنویس معروف عهدصفویه . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به شفیعا شود.
شفیعالغتنامه دهخداشفیعا. [ ش َ ] (اِخ ) یا میرزا شفیعا هراتی . نام یکی از خوشنویسان خط شکسته . (ناظم الاطباء). درباره ٔ او و میرزا حسن از لحاظ خوشنویسی گفته اند: اثنان لا ثالث لهما. (از فهرست کتابخانه ٔ سپهسالار ج 2 ص 635). می