سطرلغتنامه دهخداسطر. [ س َ ] (ع مص ) نوشتن . (ترجمان القرآن ) (آنندراج ) (غیاث ). نبشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بریدن بشمشیر. یا عام است . (منت
صطرلغتنامه دهخداصطر. [ ص َ / ص َ طَ ] (ع اِ) رسته ای از هر چیزی . || خط. || (مص ) نبشتن . (منتهی الارب ).
سطرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. یک خط از نوشتهای؛ خط.۲. صف چیزی از قبیل درختان یا کلمات؛ رشته؛ رده.