ساخرةلغتنامه دهخداساخرة. [ خ ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث ساخر. رجوع به ساخر شود. || کشتی باد موافق یافته . (منتهی الارب ) (المنجد). ج ، سواخر.
ساخرهفرهنگ فارسی معین(خِ رِ یا رَ) [ ع . ساخرة ] (اِفا.) 1 - مؤنث ساخر. 2 - کشتی باد موافق یافته : ج . سواخر.
سوخاریلغتنامه دهخداسوخاری . [ س ُ ] (روسی ، ص ، اِ) سوخارین . نوعی نان خشک که از آرد سفید است ، نان سوخارین را قنادهاپزند و کمی شیرین است . (یادداشت بخط مؤلف ). قسمی نان شیرینی خشک و سبک . بکسمات . (فرهنگ فارسی معین ).
ساخرهفرهنگ فارسی معین(خِ رِ یا رَ) [ ع . ساخرة ] (اِفا.) 1 - مؤنث ساخر. 2 - کشتی باد موافق یافته : ج . سواخر.