زیستگاه حیاتوحشwildlife habitatواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای از خشکی یا آب مانند بیشهزار و کشتزار و چراگاه و شکارگاه و تالاب که نیازهای نوع ویژهای از حیاتوحش یا گروههایی از حیاتوحش را تأمین میکند
درخت زیستگاهیwildlife treeواژههای مصوب فرهنگستاندرخت سرپا، زنده یا خشک، که برای حفاظت یا بهبود وضعیت حیاتوحش بهعنوان زیستگاه درنظر گرفته میشود
زوال زیستگاهhabitat loss, habitat reductionواژههای مصوب فرهنگستاننابودی دائمی یا تدریجی شرایط زیستمحیطی بهطوریکه تداوم حیات یک اندامگان در آن امکانپذیر نباشد
زیستگاه بحرانیcritical habitatواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای که دولت آن را برای بقا و بازیابی (recavery) گونههای درتهدید یا درخطر مشخص کرده است
محیطوحشwild2واژههای مصوب فرهنگستانعرصة وسیع یا نسبتاً وسیع دور از فعالیت و استقرار انسان؛ زیستگاه حیاتوحش
محصول 2yield 4واژههای مصوب فرهنگستانمقدار واقعی یا تخمینی چوب یا گیاه یا جانوری که از جنگل یا زیستگاه حیاتوحش میتوان برداشت کرد
منابعresourcesواژههای مصوب فرهنگستان1. امکانات و ذخائر طبیعی یک منطقه شامل جنگل و انواع رویشگاه طبیعی و ارزشهای حوزۀ آبخیز و ارزشهای تفریحی و زیستگاه حیات وحش 2. عناصر و مواد موردنیاز اندامگان برای ماندگاری و رشد و تولیدمثل 3. تمامی کارکنان و تجهیزات دردسترس برای اطفای حریق
زمینزیستگاهgeobiosواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از زمین که زیستگاه گیاهان و جانوران خشکی است متـ . خشکیزیستگاه
زوال زیستگاهhabitat loss, habitat reductionواژههای مصوب فرهنگستاننابودی دائمی یا تدریجی شرایط زیستمحیطی بهطوریکه تداوم حیات یک اندامگان در آن امکانپذیر نباشد