[ژَبَ] زلم زیمبو؛ مجازاً ادا و اطوار.
۱انبوه ۲زمینی که اندکی عمیق تر از معمول باشد
در اصطلاح به آدم عصبانی و یا به حیوان رام نشده گویند
سبد ، زنبیل
نوعی سبد حصیری – زنبیل
در گویش گنابادی یعنی سحر ، نفرین ، دعانویسی ، وِرْد