جاریکونلغتنامه دهخداجاریکون . (اِ) بسباسه . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ص 106). بزباز. ظاهراً همان جارگون است . رجوع به جارگون شود.
جورقانلغتنامه دهخداجورقان . (اِخ ) معرب جورپان و آن قریه ای است در بسطام . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). رجوع به جورپان شود.
جورقینلغتنامه دهخداجورقین . [ ج ُ رِ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک . کوهستان و سردسیری است . 235 تن سکنه دارد. آب از چشمه و قنات و محصول آنجا غلات و بنشن و انگور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).<br
زورقانلغتنامه دهخدازورقان . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان گله زن است که در بخش خمین شهرستان محلات واقع است و 247 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).