رُسclayواژههای مصوب فرهنگستان[زمینشناسی] خاکی با درصد بالایی از ذرات ریز و کلوئیدی که با جذب آب چسبنده و پس از خشک شدن کلوخهای میشود [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بخشی از ذرات معدنی خاک که دارای قطر کمتر از 0/002 میلیمتر است
پیشرسscratch race, scratch 1واژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که برای مردان در پانزده کیلومتر و برای زنان در ده کیلومتر برگذار میشود و در آن برنده رکابزنی است که زودتر از خط پایان عبور کند
امدادیmadison, American race, madison raceواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که بهصورت همآغاز برگزار میشود و در آن تیمها هرکدام با دو دوچرخهسوار شرکت میکنند تا بهتناوب جانشین یکدیگر شوند
ماهورنوردی۲cross-country race, XC raceواژههای مصوب فرهنگستانفعالیت مفرح ورزشی در مسیرهای متنوع کوهستانی و جنگلی با دوچرخة کوهستان یا موتورهای مخصوص
مسابقۀ استقامتdistance race, long-distance raceواژههای مصوب فرهنگستان1. مسابقهای که در مسافتهای طولانی معمول در یک رشتۀ ورزشی برگزار میشود 2. در دو و میدانی، هر یک از مسابقههایی که مسافت آن بیش از 3000 متر باشد
رُسسنگclaystoneواژههای مصوب فرهنگستانسنگ رسوبی متراکم و تورقناپذیر و ریزدانه که عمدتاً از ذراتی به اندازۀ رُس تشکیل شده است
رُسینهearthenwareواژههای مصوب فرهنگستانسرامیکافزاری (ceramic ware) متخلخل دارای خاک رُسی که پس از پخت رنگ روشن پیدا میکند
رس شدنلغتنامه دهخدارس شدن . [ رُس س / رُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رست شدن . رس شدن شکر؛ متبلور شدن آن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رس و رست و رس کردن شود.
رس کردنلغتنامه دهخدارس کردن . [ رُس س / رُک َ دَ ] (مص مرکب ) رست کردن . رجوع به رس و رس شدن و رست شدن و رست کردن شود: رس کردن شکر؛ متبلور شدن آن . (یادداشت مؤلف ).
رُس تختهسنگیboulder clayواژههای مصوب فرهنگستانمخلوطی ناهمگن، بدون ساختار چینهشناختی، متشکل از رُس و ماسه و شن و تختهسنگ که در زیر یخچالها نهشته میشود
رُس جعبۀ کورهsaggar clayواژههای مصوب فرهنگستانرُس دیرگدازی که در جعبۀ کوره به کار میرود و در برابر گرمایشها و سرمایشهای پیدرپی تاب میآورد
سیاهرُسball clayواژههای مصوب فرهنگستانرُس سفیدپختی (white-firing clay) که عمدتاً از کانی کائولینیت رسوبی حاوی ناخالصیهای آلی و معدنی تشکیل شده است و بهدلیل ریزدانگی بسیار مومسان است