روضاتلغتنامه دهخداروضات . [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رَوضَة. (المنجد)(دهار) (ناظم الاطباء). ج ِ روضه ، به معنی باغها و مرغزارها. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) : گر نروید خوشه از روضات هوپس چه واسع باشد ارض اﷲ بگو. مولوی .و رجوع به روضة و ر
روضاتلغتنامه دهخداروضات . [ رَ وَ ] (ع اِ) رَوضات . ج ِ رَوضَة. (ناظم الاطباء). رجوع به روضه و رَوضات شود.
رویداددیکشنری فارسی به انگلیسیaffair, circumstance, development, episode, event, happening, incident, occasion, occurrence
افق رویدادevent horizonواژههای مصوب فرهنگستانمرز سیاهچاله که انرژی یا ماده نمیتواند از درون آن بیرون بیاید