روناسیانRubiaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از گلسپاسیسانان غالباً درختچهای و گاهی درختی یا بالارونده یا علفی با حدود 600 سرده و 6000 گونه که بالاترین تنوع را در مناطق گرم مرطوب دارند؛ آرایش برگها معمولاً متقابل با ظاهری فراهم است و گلهایشان معمولاً دوجنسی و جام و کاسۀ آنها چهار تا پنج لَپی است و چهار تا پنج پرچم و دو برچه دارند
abscondsدیکشنری انگلیسی به فارسیابژه ها، فرار کردن، گریختن، رونشان ندادن، روپنهان کردن، پنهان شدن، غایب شدن، در رفتن
abscondedدیکشنری انگلیسی به فارسیفرار کرد، فرار کردن، گریختن، رونشان ندادن، روپنهان کردن، پنهان شدن، غایب شدن، در رفتن
abscondingدیکشنری انگلیسی به فارسیفرار از زندان، فرار کردن، گریختن، رونشان ندادن، روپنهان کردن، پنهان شدن، غایب شدن، در رفتن
خسرونشانلغتنامه دهخداخسرونشان . [ خ ُ رَ / رُو ن ِ ](ص مرکب ) کسی که در وی نشان پادشاهی باشد. (ناظم الاطباء). درویشی که در او نشان سلطنت باشد. (شرفنامه ٔ منیری ). || آنکه هر که را خواهد بپادشاهی رساند. (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء) : <
فرونشانrepressorواژههای مصوب فرهنگستانمولکولی معمولاً پروتئینی که بهوسیلۀ ژن ترازگر (regulator) ساخته میشود و با اتصال به ورزگر، مانع رونویسی ورزۀ مربوط میشود