روبنده زدنلغتنامه دهخداروبنده زدن . [ ب َ دَ / دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) روبند بر چهره کشیدن . نقاب بر صورت افکندن . برقع بر روی پوشیدن .
روبندهلغتنامه دهخداروبنده . [ ب َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از مصدر روبیدن . آنکه بروبد. رجوع به روبیدن شود.
روبندهلغتنامه دهخداروبنده . [ ب َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از مصدر روبیدن . آنکه بروبد. رجوع به روبیدن شود.
روبندهلغتنامه دهخداروبنده . [ ب َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از مصدر روبیدن . آنکه بروبد. رجوع به روبیدن شود.
اندامگان روبندهscouring organismواژههای مصوب فرهنگستاناندامگانی مانند کرم و کرمینۀ حشرات و دیگر بیمهرگان که لایۀ تودهباکتریایی (zoogloedal) سطح بستر صافی زیستی را با خوردن یا کندن از بین ببرد