لغتنامه دهخدا
رستن . [ رُ ت َ ] (مص ) روییدن . (فرهنگ رشید). روییدن و بالیدن و سبز شدن . (ناظم الاطباء). روییدن و برآمدن . (آنندراج ). نمو کردن . بالیدن . بیرون آمدن . سبز شدن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). دمیدن . سر زدن . حاصل مصدر آن رویش . (یادداشت مؤلف ). روییدن گیاه . (از شعوری ج <sp