رذالتلغتنامه دهخدارذالت . [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) رَذالة. ناکسی و فرومایگی و پستی فطرت و دون طبعی . (ناظم الاطباء). پستی .ناکسی . فرومایگی . دنائت . خست . خساست . حقارت . سفالت .(یادداشت مؤلف ). و رجوع به رَذالة و رُذالة شود.- رذالت داشتن ؛ ناکس و فرومایه بودن و پست
roguingدیکشنری انگلیسی به فارسیسرگردان، هرس کردن، گول زدن، از علف هرزه پاک کردن، رذالت و پستی نشان دادن
دون بازیلغتنامه دهخدادون بازی . (حامص مرکب ) (اصطلاح عامیانه )در تداول لوطیان ، رذالت و پستی . (یادداشت مؤلف ).
غشاشدیکشنری عربی به فارسیادم دغل , رند , ناقلا , بذله گو , هرس کردن , از علف هرزه پاک کردن , حيوان عظيم الجثه سرکش , اسب چموش , گول زدن , رذالت و پستي نشان دادن
roguesدیکشنری انگلیسی به فارسیجنایتکاران، قلاش، رند، ناقلا، قاپ، قاپنده، ادم دغل، بذله گو، حیوان عظیم الجثه سرکش، اسب چموش، سیاه بند، هرس کردن، گول زدن، از علف هرزه پاک کردن، رذالت و پستی نشان دادن
rogueدیکشنری انگلیسی به فارسیسرکش، قلاش، رند، ناقلا، قاپ، قاپنده، ادم دغل، بذله گو، حیوان عظیم الجثه سرکش، اسب چموش، سیاه بند، هرس کردن، گول زدن، از علف هرزه پاک کردن، رذالت و پستی نشان دادن
رذالتلغتنامه دهخدارذالت . [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) رَذالة. ناکسی و فرومایگی و پستی فطرت و دون طبعی . (ناظم الاطباء). پستی .ناکسی . فرومایگی . دنائت . خست . خساست . حقارت . سفالت .(یادداشت مؤلف ). و رجوع به رَذالة و رُذالة شود.- رذالت داشتن ؛ ناکس و فرومایه بودن و پست
رذالتلغتنامه دهخدارذالت . [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) رَذالة. ناکسی و فرومایگی و پستی فطرت و دون طبعی . (ناظم الاطباء). پستی .ناکسی . فرومایگی . دنائت . خست . خساست . حقارت . سفالت .(یادداشت مؤلف ). و رجوع به رَذالة و رُذالة شود.- رذالت داشتن ؛ ناکس و فرومایه بودن و پست