راغب کردنلغتنامه دهخداراغب کردن . [ غ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تشویق کردن . متمایل ساختن . انعاس ؛ راغب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به راغب گردانیدن شود.
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) ادریس بک . (معجم المطبوعات ). رجوع به ادریس بک در همین لغت نامه شود.
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) میخائیل . اوراست : العزوبة و الزواج . (از معجم المطبوعات ج 1).
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (ع ص ) مایل و خواهان . ج ، راغبون . (ناظم الاطباء). خواهان از روی حرص ، و دوستدارنده . (از اقرب الموارد). خواهان . (دهار). مأخوذ از تازی ، آرزومند و خواهان و مشتاق و طالب و مایل . (از ناظم الاطباء) : و اگر کسی این شربتها را نخواهد و به
راغب گردیدنلغتنامه دهخداراغب گردیدن . [ غ ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) راغب شدن . مایل شدن .علاقمند شدن . و رجوع به راغب گشتن و راغب شدن شود.
راغب گشتنلغتنامه دهخداراغب گشتن . [ غ ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) راغب شدن . متمایل گشتن . علاقمند شدن . و رجوع به راغب شدن و راغب گردیدن شود.
راغب گردانیدنلغتنامه دهخداراغب گردانیدن . [ غ ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) برغبت آوردن . راغب کردن . متمایل ساختن . ارغاب ؛ راغب گردانیدن . ترغیب ؛ راغب گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به راغب کردن شود.
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) ادریس بک . (معجم المطبوعات ). رجوع به ادریس بک در همین لغت نامه شود.
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) میخائیل . اوراست : العزوبة و الزواج . (از معجم المطبوعات ج 1).
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (ع ص ) مایل و خواهان . ج ، راغبون . (ناظم الاطباء). خواهان از روی حرص ، و دوستدارنده . (از اقرب الموارد). خواهان . (دهار). مأخوذ از تازی ، آرزومند و خواهان و مشتاق و طالب و مایل . (از ناظم الاطباء) : و اگر کسی این شربتها را نخواهد و به
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) ادریس بک . (معجم المطبوعات ). رجوع به ادریس بک در همین لغت نامه شود.
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (اِخ ) میخائیل . اوراست : العزوبة و الزواج . (از معجم المطبوعات ج 1).
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (ع ص ) مایل و خواهان . ج ، راغبون . (ناظم الاطباء). خواهان از روی حرص ، و دوستدارنده . (از اقرب الموارد). خواهان . (دهار). مأخوذ از تازی ، آرزومند و خواهان و مشتاق و طالب و مایل . (از ناظم الاطباء) : و اگر کسی این شربتها را نخواهد و به
حسین راغبلغتنامه دهخداحسین راغب . [ ح ُ س َ ن ِ غ ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن مفضل . رجوع به راغب اصفهانی و کتاب تتمه ٔ صوان الحکمه شود.
حسین راغبلغتنامه دهخداحسین راغب . [ح ُ س َ ن ِ غ ِ ] (اِخ ) ریاضی دان معاصر مصر و متوفی پس از 1312 هَ . ق . او راست : الدرالمنشور فی حساب الترع و الجسور چ بولاق 1312 هَ . ق . (معجم المؤلفین ).