رادا الیلغتنامه دهخدارادا الی . [ اُ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان واقع در ایالت لکهنو. (از قاموس الاعلام ترکی ).
رادا پوراملغتنامه دهخدارادا پورام . (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان واقعدر تینولی از ایالت مدرس . (از قاموس الاعلام ترکی ).
فرادافرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ جماعت] (فقه) ویژگی نمازی که بهتنهایی خوانده شود.۲. (قید) بهتنهایی (خواندن نماز): نمازش را فرادا خواند.
اخیرادافرهنگ مترادف و متضاد۱. اطوار، تقلید، دهنکجی، شکلک، ۲. تظاهر، حرکتلغو ۳. اشاره، رمز ۴. ادلال، عشوه، قر، ناز ۵. اجرا، انجام، عمل ۶. بجاآوردن، پرداخت، تادیه، گزاردن ۷. اظهار، تقریر، تلفظ