دورپایشtelemonitoringواژههای مصوب فرهنگستاننظارت بر سامانه و شبکۀ مخابراتی یا رویدادهایی که در آنها اتفاق میافتد
بهدورازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] بهدوراز، آنطرف، دردورتریننقطه آنسویِ، فراسوی، پشتِ، عقبِ، ماورای، فراتراز خارج ازدید، خارجازبرد، خارج میدان دورازدسترس، دور