ذوالغرةلغتنامه دهخداذوالغرة. [ ذُل ْ غ ُرْ رَ ] (اِخ ) لقب برأبن عاذب صحابی است . || (اِخ ) لقب یعیش هلالی صحابی است .
ذوالغرةلغتنامه دهخداذوالغرة. [ ذُل ْ غ ُرْ رَ ] (اِخ ) لقب یعیش الجهنی یا طائی . وی از صحابه است و از او یک حدیث روایت شده است . (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع بفقره ٔ قبل و الاستیعاب ج 1 ص 170 شود.
ذوالغراءلغتنامه دهخداذوالغراء. [ ذُل ْ غ َرْ را ](اِخ ) نام موضعی نزدیک عقیق مدینه . ابووجزه راست :کانهم یوم ذی الغراء حین غدت نکباً جمالهم للبین فاندفعوالم یصبح القوم جیراناً فکل نوی بالناس لاصدع فیها سوف تنصدع .(از معجم البلدان یاقوت ).
غرةلغتنامه دهخداغرة. [ غ ُرْ رَ ] (ع اِ) ج ، غُرَر. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات )(اقرب الموارد). سپیدی پیشانی است بزرگتر از درمی . وَضَح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). صاحب صبح الاعشی گوید (ج 2 ص 19) غرة، سفیدی