ذخیرة استهلاکdepreciation allowanceواژههای مصوب فرهنگستانمبلغی که در حسابهای شرکت به استهلاک ماشینآلات در طول زمان تخصیص داده میشود
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است ونوعی از خرما را بدانجا نسبت دهند. (مراصدالاطلاع ).
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (ع اِ) الفغده . چیز الفنجیده . پستا. نهاده . برنهاده .یخنی . بئرة. بؤرة. بئیرة. پس انداز. پس اوکند. پس افت . پس افکند. ذُخر. پس انداز. اندوخته . پستائی . چیز نهان کرده . آنچه نگاهداشته شود برای روزی . آن چیز که نگاهداشته شود که وقتی بکار آید. یخنی نهان کرده
ذخیرهفرهنگ فارسی عمیدهر چیزی که برای روز مبادا نگه دارند؛ آنچه آماده سازند برای وقت حاجت؛ پسانداز؛ اندوخته؛ ستنج.
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است ونوعی از خرما را بدانجا نسبت دهند. (مراصدالاطلاع ).
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (ع اِ) الفغده . چیز الفنجیده . پستا. نهاده . برنهاده .یخنی . بئرة. بؤرة. بئیرة. پس انداز. پس اوکند. پس افت . پس افکند. ذُخر. پس انداز. اندوخته . پستائی . چیز نهان کرده . آنچه نگاهداشته شود برای روزی . آن چیز که نگاهداشته شود که وقتی بکار آید. یخنی نهان کرده
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است ونوعی از خرما را بدانجا نسبت دهند. (مراصدالاطلاع ).
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (ع اِ) الفغده . چیز الفنجیده . پستا. نهاده . برنهاده .یخنی . بئرة. بؤرة. بئیرة. پس انداز. پس اوکند. پس افت . پس افکند. ذُخر. پس انداز. اندوخته . پستائی . چیز نهان کرده . آنچه نگاهداشته شود برای روزی . آن چیز که نگاهداشته شود که وقتی بکار آید. یخنی نهان کرده