دیزی پزلغتنامه دهخدادیزی پز. [ پ َ ] (نف مرکب ) آبگوشت پز. پی تی پز. آنکه در دیزی آبگوشت پزد فروختن را. (یادداشت مؤلف ).
دیزی بارکردنلغتنامه دهخدادیزی بارکردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پختن آب گوشت در دیزی . (یادداشت مؤلف ). || بکنایه ، بمزاح ، آرمیدن با جفت . مباضعت . (یادداشت مؤلف ).
دیزیجانلغتنامه دهخدادیزیجان . (اِخ ) دهی است از دهستان راهجرد بخش دستجرد شهرستان قم با 538 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
دیگِ سُفالی (دیزی)گویش خلخالاَسکِستانی: diza دِروی: diza شالی: diza کَجَلی: seyhin کَرنَقی: diza کَرینی: dizza کُلوری: dizza گیلَوانی: diza لِردی: diza/ basti
دیگِ سُفالی(دیزی)گویش کرمانشاهکلهری: gušl̆e: گورانی: gušl̆e: سنجابی: gušl̆e: کولیایی: gušl̆e: زنگنهای: gušl̆e: جلالوندی: gušl̆e: زولهای: gušl̆e: کاکاوندی: gušl̆e: هوزمانوندی: gušl̆e: