درشولغتنامه دهخدادرشو. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان واقع در56 هزارگزی شمال باختر راور و 4 هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان ، با 125 تن سکنه . آب آن از قنا
پوشش دگرسوcontralateral maskingواژههای مصوب فرهنگستانپوششی که در آن نوفۀ پوششی به گوش غیرآزمایشی فرستاده میشود متـ . پوشش زیاد overmasking
پوشش بیشینهmaximum maskingواژههای مصوب فرهنگستانبالاترین تراز پوشش مورد استفاده در شنواییسنجی قبل از وقوع پوشش دگرسو
یک رویلغتنامه دهخدایک روی . [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) یک رو. دارای یک روی . (ناظم الاطباء). مقابل دوروی . یک رویه : باغی است بدین زینت آراسته از گل یک سو گل دوروی و دگرسو گل یک روی . فرخی . || مخلص . (
پوشش دگرسوcontralateral maskingواژههای مصوب فرهنگستانپوششی که در آن نوفۀ پوششی به گوش غیرآزمایشی فرستاده میشود متـ . پوشش زیاد overmasking