لغتنامه دهخدا
دنیدن . [ دَ دَ ] (مص ) زمزمه کردن مغان در وقت نان خوردن ایشان . (انجمن آرا). رجوع به دندیدن شود. || به نشاط رفتن . (از لغت فرس اسدی ). به معنی دویدن به نشاط و خوشحالی است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از برهان ) (از ناظم الاطباء). خرامیدن . چمیدن . نازان و نشاطکنان رفتن .